درخت آرمان های من
نهالی داشتم کوچک
به آب دیدگانم کردمش سیراب
گیسوانش را هرس کردم
چه شب ها تا به صبح
سنگین پلک هایم را
فدای شاخه شاخه اش کردم
عمرمن به غروب
قامتش به عروج
عجب رعنا شده بود
درخت آرمان های من
چه شد؟
ناگاه
تبر در دست
بالای سرش
خط سقوطش را دنبال می کردم
با تنش
تابوتی ساختم از جنس بلوط
زندگی را عشق را
بی صدا
درتابوت بلوط
اسیرغربت خاکش نمودم
خاکی از جنس سکوت
بر شانه تابوت دلم
چادری افکنده
سخت سنگین است
/ مریم س.م /
با عرض سلام خدمت دست اندر کاران خدوم وبلاگ "حرف هایی ازجنس فریاد" مریم گلی آدرس وبت (رویای نقره ای )وقالبت خیلی لطیف ودوست داشتنیه واینکه این متنهای ناز مال خودته خیلی عالیه بازم میام تا با هم خوش بذگرونیم [قلب]
[خنده] خیلی خجسته بوده یارو[خنده]
باران که ميبارد... بايد آغوشي باشد... پنجرهي نيمه بازي... موسيقي باران... بوي خاک... سرماي هوا... گرهي کور دستها و پاها... گرماي عريان عاشقي... صداي تپش قلبها... خواب هشيار عصرانه... باران که ميبارد... بايد کسي باشد....[گل]
فیلم اره چیه مریم؟[نگران] تهنا تهنا فیلم میبینی دختره ی پرتره؟[نیشخند]
سلام دخترم ممنونم از حضورت[گل] پیر شی باباجان[خرخون]
خوب معلومه همه باید برن تو نخ من وشم م دیگه [لبخند]مثل اینکه مهسا از من یاد گرفته ها که تو دل برو بشه ها[نیشخند]
ها؟[نیشخند]
الان اینجا داره بارون میاد بوی خاک بارون خورده.....[مغرور] دلت خواست؟؟؟[زبان]
بدو بیا آپییییم زووووووود زوووود جییییییییییییییییییییغغغغغغ
سادیسم داریم دیگه چه کنیم؟؟ حال میده مردم آزاری[عینک]